۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

مقدمه

مقدمه


از همون موقع که با ستاره می رفتیم کافه رویال , دوست داشتم صاحب یک کافی شاپ بشم . اون موقع هر دومون حدودا بیست ساله بودیم , میرفتیم و یک گوشه میشستیم , همیشه حرفمون از دانشگاه شروع و به حرفای عاشقانه ختم میشد بعدشم دستش رو میگرفتم و میرفتیم تا برسونمش نزدیک خونشون .
بعد از لیسانس من برای ارشد زبان خارجه خوندم و ستاره معماری و بعد از فارغ التحصیلیمون هم که .....
دو سالی از ازدواجمون گذشته بود که چشم باز کردیم و دیدیم صاحب یک دختر بچه ی ناز شدیم , اسمش رو پریسا گذاشتیم .
پریسا سه ساله بود که ستاره برای طراحی یک پروژه رفت آلمان و دیگه هم برنگشت .
الآن من و پری با هم زندگی میکنیم , بعضی روزا بعد از مدرسش میاد کافه تنهایی و پشت میز کوچیکه - اسمیه که خودش روی میز دو نفره ی کنار دیوار کافه گذاشته- تنها میشینه و کتاب می خونه و نقاشی میکشه .
اسم کافه ام رو گذاشتم کافه تنهایی معمولا هم آدمای تنها میان اینجا . با اینکه خیابونه کافه خیلی خلوته ولی معمولا و مخصوصا توی زمستون کافه پر از آدمای جور واجور میشه . خیابونه جلوی کافه هم خیلی جالبه , خیلی کم ماشین ازش رد میشه و کنارش هم معمولا ماشینی پارک نیست , دو طرف خیابون پر از درختای چناره که سایه شون رو انداختن روی این خیابونه خلوت .
واقعا توی پاییز اینجا محشره ...

توی کل این خیابون تنها مغازه کافه تنهاییه ....

۳ نظر:

BānØØЎê ĢĦām گفت...

دستانم را مي گرفت
گرماي دستانش پر مي كرد حضدر پر التهابم را
آرام آرام دستانش از دستانم مي لغزيد تابه صورتم ، اشك هاي نريخته ام را پاك مي كرد.
*
زمان چه زود مي گذرد، حال اين دستان از آن ِ من شده
من صاحب‌ِ هر ثانيه و هر لحظله ي اين حضورم
و حال من كافه اي دارم كه هر روز و هر ثانيه هزاران دست مي لغزد به گرمي از چهره اي
تنها مي نگرم به ع ش ق در كافه ي تنهايي هايم

سعید - دانی گفت...

کافه تنهایی...

آه...

تنهایی...

تنهایی خیلی غم انگیز ، ولی وقتی کسی نباشه که بتونی حرف دلت رو بهش بزنی.
حرفی که شاید خیلی وقت توی هزار توی قلبت نگه داشتی و کسی رو پیدا نمیکنی که توانای(ارزش)چکیدن حرف قلبت به قلبش رو نداشته باشه...اون موقع
است که تنهایی معنای واقعیش رو پیدا میکنه

تنهایی میون هزاران چشم. چشمهای بی احساس که انگار راهی به دلشون نداره

معین گفت...

سلام از اسم کافه و نوشتهایت لذت بردم من یه کافه دارم و کتابهای زیادی توی کافم نوشته شده و از مطالب شما لذت بردم